زبان سخن
شما آنچه را در جای گفته نتوانستید انجا بگوید

 

کاندید
بهحمدالله که سجادی وکیل شد
هزاره زیر پا سید خجیل شد
وفا از پیش سجادی ز دنبال
به گوش خلق عالم قال و قیل شد
چنان از علم و حکمت میفزود حرف
که روبای زمانه همچو فیل شد
همی بست او به توره بند زر سنگ
دو چشم بی رمق دریای نیل شد
زدردوزخم ناسوز رعایا
چنان گفتی که درمان درد سیل شد
طبیبی بر سر بالین هر کس
دوا آورده با ذکر جمیل شد
همی رفتی به هر مکتب چو واعظ
پی دست آوری رای گردو کیل شد
ز شیرین و جان گفتن ای دوست
دهان خلق شیرین بی دلیل شد
بیا ای محتسب یک سنجش اریم
چنان از نقطه این فیل قیل شد
کنون که کام در دست طبیب است
وعیدو وعده ها از چه قبیل شد
بنای بند زرسنگ آب دارد
ویاآن قیل وقال بامضمعل شد
تمام درد درجان جای برجای
دوای درد دل از چه قلیل شد
بنا های شکوهمند کلینیک
به قبرستان تاریخ زیر گل شد
از آن پوف و پتاق روز کاندید
کدامش یک در عمل ای دل شکیل شد
پدید است سال نیکو از بهارش
ندیدم روز خوب عمرم چهل شد
وکیلان تا به کرسی لنگر انداخت
معاش کافی را خواهان ز دل شد
زموتر کوچ و فرنیچر هوس ها
کمودو شاور و کاخ جلیل شد
بشر دوست هرچه گفت از حال مسکین
ولی بیچاره گک هر جا ذلیل شد
ندای حق انالحق هر که گفتا
زتهمت ها گران بار سقیل شد
غلام و مزدورو مامور خوشخوی
ولی آزادگان یک یک سجیل شد
گرفتار چنین شورا و مجلس
خجل در گوشه مردان اصیل شد


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







           
3 / 7 / 1390برچسب:, :: 7:37
محمد جاوید هومن

درباره وبلاگ


سلام دوستان من این وبلاگ را تقدیم میکنم به شما و پروانه عزیزم با اینکه او اصلا هیچی از نوشته های من را درک نمیکنه ولی من عاشقانه برای او مینویسم عزیزانم امیدوارم روزی همه ی نوشته هام را که با تمام وجودم برایت نوشتم بخونی و بدانی که چقدر دوستت داشتم.....من از قصه زندگی ام نمی ترسم من از بی تو بودن به یاد تو زیستن و تنها از خاطرات گذشته تغذیه کردن می ترسم. ای بهار زندگی ام اکنون که قلبم مالا مال از غم زندگیست اکنون که باهایم توان راه رفتن ندارد برگرد باز هم به من ببخش احساس دوست داشتن جاودانه را باز هم آغوش گرمت را به سویم بگشا باز هم شانه هایت را مرحمی برایم قرار بده. بگزار در آغوشت آرامش را به دست آورم بدان که قلب من هم شکسته بدان که روحم از همه دردها خسته شده. این را بدان که با آمدنت غم برای همیشه من را ترک خواهد کرد. بس برگرد که من به امید دیدار تو زنده ام
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان زبان سخن و آدرس zbansokhan.LXB.ir سلام دوستان عزیز امید وارم که به سلامت باشید شما میتوانید که لیک های وبلاک تان تبادله کنید البته در باکس زیر مشخصات و آدرس وبلاک تان بنویسید و کد زیر را داخل کنید بعدا ثبت را انتخاب کنید تا لنک تان تبادله شود تشکر از همه تان "محمد جاوید هومن"







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 44
بازدید دیروز : 107
بازدید هفته : 152
بازدید ماه : 151
بازدید کل : 84150
تعداد مطالب : 85
تعداد نظرات : 13
تعداد آنلاین : 1